- بید خوردن
- سوراخ سوراخ شدن پارچه پشمی و قالی بسبب کرم بید
معنی بید خوردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تاثیر کردن باد در بدن شخص، در معرض هوا قرار گرفتن، تاب خوردن برارجوحه نشستن و بازی کردن
بستن جلوگیری کردن جریان چیزی را مانع شدن
شنا کردن، غوطه خوردن
تصادم کردن برخورد کردن، منحل شدن جمعیت حزب و غیره، آشوب شدن مزاج بهم خوردن حال شخص
مبتلی به (اذیما) شدن ورم کردن باستسقای لحمی گرفتار شدن
چین برداشتن، شکنج یافتن، شکن یافتن، چروک شدن، پست و بلندی یافتن، ناهموار شدن سطح زمین، چین خوردگی
خوردن قبل از موعد مقرر، پیش خور کردن: امید به پیش خوردنست
پیچیدن (دست وپا روده و مانندآن) خمیدگی پیدا آمدن در چیزی، گردیدنمنحرف شدن: از سر کوچه پیچ خورد دیگر او را ندیدم، تاب برداشتن کج شدن (چوب میله آهنی و جز آن)
ربا خوردن تنزیل گرفتن
نوشیدن شیر مادر از پستان او یا نوشیدن شیر گاو و گوسفند
حیله کردن
به وجود آمدن تا و شکن در چیزی، چین افتادن
بستن و جلوگیری کردن، جلو جریان چیزی را گرفتن
به هم برخوردن، تصادف کردن، مصادف شدن، رو به رو شدن، برای مثال بیامد که خواهد ز گردان نبرد / نگهبان لشکر بدو بازخورد (فردوسی - ۴/۳۱)
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، غدر کردن، شید آوردن، ترفند کردن، حقّه زدن، نیرنگ ساختن، گربه شانه کردن، تبندیدن، مکر کردن، دستان آوردن، اورندیدن، فریفتن، تنبل ساختن، نارو زدن، گول زدن، پشت هم اندازی کردن، سالوسی کردن، غدر اندیشیدن، خدعه کردن، غدر داشتن، چپ رفتن، مکایدت کردن
پیچیدن، پیچ و تاب پیدا کردن، خمیدگی پیدا کردن، پیچیدگی پیدا کردن، پیچیدن و جا به جا شدن رگ یا پی یا استخوان
چین خوردن
گرد آلود شدن: می خورد گرد عبث محمل لیلی در دشت نیست جز عشق تمنای دگر مجنون را. (صائب)
گیاه خوردن: و جانور هست که مراو را خود شیر نیست البته همان ساعت که بزاید گیاخورد
گیج خوردن سر کسی. دوار سر پیدا کردن: سرش گیج میخورد
تحکل لگد کردن پاسپر شدن
لغزیدن پای در جایی لغزان سریدن: پایم در برف لیز خورد و بزمین افتادم
سر خوردن، لغزیدن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، اورندیدن، گول زدن، چپ رفتن، تنبل ساختن، غدر اندیشیدن، سالوسی کردن، فریفتن، مکر کردن، نیرنگ ساختن، ترفند کردن، غدر داشتن، نارو زدن، غدر کردن، گربه شانه کردن، حقّه زدن، پشت هم اندازی کردن، تبندیدن، خدعه کردن، مکایدت کردن، دستان آوردن، کید آوردن
Wrinkle
морщиться